ب. حق عینی مالکیت
ج. حق دینی مطلق
د. حق دینی از طریق مالکیت
۱. عین باشد: مثلاً منفعت خانه نمیتواند گرویی محسوب گردد. اما طلب یا دینیکه قبض نشده، میتواند گرویی باشد و قبض آن هم به قبض مصداق آن است.
۲. مملوکی باشد که فروش آن صحیح باشد: مثلاً شراب یا مال غیر (بدون اذن مالک) نباشد.
(توضیح: شراب شرعاً قابل تملک نیست و مال غیر قابل فروش نیست).
۳. امکان قبض آن باشد: مثلاً پرندهای که در هوا پرواز میکند و غالباً برنمیگردد، نباشد.
۴. معیّن بودن گرویی (حداقل از نظر ارزش مالی یا نوع مال).
از آنجا که موارد اول و سوم نیازی به توضیح بیشتر ندارد، لذا به توضیح بند دوم و چهارم میپردازیم.
مملوک بودن گرویی در این زمینه نکات قابل توجهی به شرح ذیل وجود دارد:
الف) گرو و رهن گذاشتن چیزی که مالک آن نیستیم، منوط به اجازه مالک آن است. بنابراین اگر مال دیگری را بدون رضایت او به عنوان رهن نزد طلبکار بگذاریم، در صورت اظهار عدم رضایت مالک آن، رهن باطل است و اگر اظهار رضایت و عدم رضایت نکرده، منتظر اظهار نظر او میشویم تا حکم رهن مذکور معلوم شود.
مثال: با اجازه صاحبخانه میتوان خانه را برای بدهی خود رهن گذاشت. (۱۶۸۷).
ب) لازم نیست خود بدهکار مالک رهن باشد. بلکه حتی اگر دیگری بدون اجازه بدهکار یا حتی با وجود نهی بدهکار اقدام به گرو گذاشتن مال خود نزد طلبکار کند، عقد رهن صحیح است.
ج) اگر شخصی برای بدهکار مال خود را نزد طلبکار رهن بگذارد، دیگر حق انصراف از این کار و تجدید نظر برای او باقی نمیماند؛ مگر با رضایت طلبکار، یعنی مرتهن.
د) اگر طلبکار (یعنی شخص مرتهن) مال رهن را که با اجازه و رضایت مالک آن به عنوان رهن نزد او بود، بفروشد، در صورتی مالک حق مطالبه از بدهکار را دارد که بدهکار خودش این مال را جهت گرو گذاشتن، عاریه گرفته باشد. مقدار مبلغ مطالبه به شرح ذیل است:
۱. حداقل مساوی قیمت بازار فروخته شده
قیمت فروخته شده را مطالبه میکند.
۲. کمتر از قیمت بازار فروخته شده
قیمت بازار را مطالبه میکند.
مثال: اگر علی خانهاش را برای دوستش رضا (به خاطر بدهی رضا) نزد طلبکار (حسین) گرو گذارد و پس از سررسید مقرر، رضا نتواند بدهیاش را بپردازد، حسین حق فروش خانه علی را دارد تا طلب خود را از پول حاصل از فروش خانه وصول کند. اما اگر به درخواست رضا این خانه در اختیار رضا قرار گرفت تا او آن را گرو گذارد و اتفاق فوق رخ داد و حسین این حق را پیدا کرد که خانه را بفروشد، اگر قیمت واقعی خانه در بازار مسکن ۱۰۰ میلیون تومان بوده و خانه کمتر فروش رفته، علی حق مطالبه ۱۰۰ میلیون را دارد و اگر بیشتر فروش رفته است (مثلا ۱۲۰ میلیون)، علی حق مطالبه ۱۲۰ میلیون را دارد.
معین بودن گرویی مرهون نباید مبهم باشد. لذا اگر گفته شود یکی از این دو به عنوان رهن گذاشته میشود، صحیح نیست. بنابراین آنچه به عنوان رهن نزد طلبکار نهاده میشود باید به صورت یکی از گزینههای زیر معیّن باشد:
۱. هم عین آن مشخص باشد و هم ارزش مالی آن.
۲. اگر عین آن مجهول است، ارزش مالی آن معلوم باشد: مثلاً مالی در صندوق است و نمیدانیم چیست، اما ارزش آن معلوم است.
۳. اگر ارزش مال مجهول است، جنس و نوع مال معلوم باشد: مانند مالی که تمام خصوصیات آن برای ما مشخص است، اما نمیدانیم در بازار چقدر میارزد.
مبحث چهارم: شرایط دین یا مالی که برای آن گرو قرار دادهاند طلب (دین) باید برگردن بدهکار باشد؛ اگر چه به صورت مدّتدار. لذا رهن قرار دادن در مقابل طلبیکه هنوز به عهده بدهکار نیامده، موجب تحقّق عقد شرعی رهن نمیشود.
مثال: حسن در مقابل صد هزار تومان قرضی که ماه آینده از علی دریافت خواهد کرد، امروز انگشتر خود را رهن قــــرار میدهد
رهن باطل است؛ چون حسن به علی بدهکار نیست.
استفتاء: سؤال: شخصی زمین خود را نزد فرد دیگری رهن گذاشته تا مبلغ معینی را از او قرض کند، ولی مرتهن عذر آورده که مبلغ مذکور را ندارد و به جای آن، ده رأس گوسفند به صاحب زمین داده است. اکنون دو طرف قصد دارند رهن را آزاد کنند و هر یک از راهن و مرتهن مال خود را بردارند. ولی مرتهن اصرار دارد که عین ده رأس گوسفند به او برگردانده شود، آیا شرعاً چنین حقّی دارد؟
جواب: رهن باید در برابر دین ثابت و محقّق باشد، نه دین و قرضی که بعداً محقق میشود. لذا زمین و گوسفندان باید به مالک آنها برگردانده شوند. مگر آنکه بعد از قرض گرفتن گوسفندان این رهن انجام بگیرد. با توجه به اینکه گوسفند جزو قیمیّات است، نه مثلیّات، راهن باید قیمت را بپردازد. (۱۶۹۱)
همچنین مالی که مضمون است، یعنی طرف مقابل شرعاً ضامن است و باید مثل یا قیمت آن را بپردازد، میتوان برای آن رهن قرار داد.
مثال: اگر حسن مالی را غصب کند و ۱۰۰ هزار تومان به عنوان رهن برای آن نزد صاحب مال بگذارد، این رهن از نظر شرعی صحیح است.
شرایط جواز فروش رهن (گرویی) ۱. قبل از اجل (قبل از سررسید زمان پرداخت بدهکاری):
الف) رهن به گونهای باشد که قبل از اجل دین، فاسد میشود:
یک- اگر در عقد رهن تصریح شده (قرینهای باشد) که قبل از فاسد شدن و از بین رفتن رهن، حق فروش وجود دارد
رهن صحیح است و مراحل زیر باید به ترتیب طی شود:
اول- فروش توسط راهن
دوم- فروش توسط مرتهن به وکالت از راهن
سوم- حاکم شرع مجبورش میکند.
چهارم- خود حاکم شرع میفروشد.
پنجم-خود مرتهن میفروشد و در هر صورت، قیمت آن به عنوان رهن قرار میگیرد.
دو- اگر شرط شود تا مدت مشخص شده، حق فروش رهن را ندارد یا نسبت به فروش و عدم آن مطلق باشد و قرینهای دالّ بر فروش وجود نداشته باشد
چون زودتر از فروش، رهن فاسد میشود، رهن باطل است.
ب) رهن به گونهای است که قبل از اجل دین، فاسد نمیشود، اما بهطور اتفاقی در معرض فاسد شدن قرار گرفت
رهن صحیح است، اما قبل از فساد، حق فروش وجود دارد و ثمن فروش رهن، به عنوان رهن قرار میگیرد.
۲. پس از اجل (سررسید زمان پرداخت بدهی رسیده است):
وقتی زمان دریافت بدهی فرا رسید و راهن بدهی را نپرداخت، مراحل زیر انجام میشود:
الف) اگر مرتهن از طرف راهن در فروش گرویی وکیل است
میفروشد و در این مورد نیازی به مراجعه به راهن نیست.
ب) اگر مرتهن وکیل نیست
درخواست طلب خود میکند ولو با فروش رهن یا توکیل او در فروش رهن (مرتهن به راهن میگوید خودت رهن را بفروش و طلب من را بپرداز).
ج) اگر بند ۱ و ۲ حاصل نشد
حاکم مجبورش میکند؛ مگر آنکه مرتهن بترسد بدهکار یا ورثه بدهکار، دین را انکار کند و رهن از دستش خارج شود؛ لذا با اجازه از حاکم، خودش میفروشد.
توضیح: گاهی مرتهن به دلیل اینکه بینة مورد قبولی برای اثبات دینش ندارد، میبیند اگر برای فروش مال رهن به حاکم شرع مراجعه کند، بدهکار یا ورثه او، طلبکار بودن مرتهن را انکار میکنند و طبق قانون، اصل آن است که کسی از دیگری طلبی ندارد و در اینجا هم مرتهن شاهدی ندارد تا ثابت کند طلبکار است و این مال به عنوان گرو نزد اوست. در این حالت میتواند با اجازه از حاکم شرع خودش رهن را بفروشد و طلب خود را وصول کند.
د) حاکم وجود ندارد یا امکان اذن از او نیست
میفروشد
نکته: در تمام موارد مذکور در صورت فروش مال مرهون، اضافه آن در دست او امانت شرعی است؛ یعنی باید مازاد را به راهن برگرداند.
مثال: شخصی خانه خود را برای گرفتن وام نزد بانک رهن میگذارد. سپس قبل از پرداخت بدهی خود، فوت میکند. و ورثه صغیر او نمیتوانند همه قرض را بپردازند. در نتیجه بانک اقدام به توقیف و مصالحه خانه مزبور میکند. با توجه به آنکه قیمت آن چندین برابر مبلغ بدهی است، مقدار زیادی متعلق به ورثه است. (۱۶۸۴)
نکته: اگر با فروش قسمتی از رهن، طلب طلبکار (مرتهن) وصول میشود، نباید تمام رهن را فروخت مگر آنکه:
۱. فروش قسمتی از رهن، موجب ضرر به مالک اصلی باشد.
۲. فروش قسمتی از رهن، به خاطر نبودن مشتری ممکن نباشد.
حقوق مرتهن و راهن راهن بدون اجازه مرتهن، حق تصرف در مرهون را ندارد. مگر اینکه تصرف وی به نفع مال رهن باشد؛ مثل آبیاری درختان یا علف دادن به گوسفندی که رهن قرار گرفته است؛ مشروط به اینکه این گوسفند یا درخت را از دست مرتهن خارج نکند.
تصرف راهن در رهن ۱. تصرف غیر ناقل: اگر راهن بدون اذن مرتهن در رهن تصرف غیرناقل
(۱) کند، معصیت کرده و چیزی بر او نیست، مگر آنکه آن را تلف کرده باشد که در این صورت، ضامن قیمت آن است؛ یعنی اگر از بین رفت، قیمت واقعی رهن باید به عنوان رهن نزد مرتهن قرار گیرد.
۲. تصرف ناقل: اگر تصرف ناقل انجام شود، باید در مورد صحت معامله از مرتهن اجازه گرفته شود. در صورت اجازه مرتهن، حکم صحت و بطلان رهن در فروش (بیع) و اجاره بدین نحو است:
الف) فروش: اگر مرتهن اجازه دهد
رهن باطل است (یعنی مرتهن عملاً پذیرفته که این مال دیگر گرویی نباشد و به دیگری فروخته شود.)
ب) اجاره: اگر مرتهن اجازه دهد
صحّت رهن باقی است. (یعنی مرتهن فقط پذیرفته مال رهن اجاره داده شود، ولی نپذیرفته از گرویی بودن مال رهن خارج شود. لذا رهن به صحت خود باقی است.)
توجه: اگر قبل از معامله بیع، اجازه دهد، این نیز موجب بطلان رهن است.
مثال۱: علی انگشترش را نزد حسن (طلبکار) به عنوان رهن قرار میدهد، اما علی این انگشتر را بدون اجازه حسن استفاده میکند و انگشتر گم میشود
علی باید قیمت واقعی انگشتر را به حسن بدهد.
مثال۲: علی در مثال قبل، انگشتر مذکور را به حسین (فرد ثالث) بدون اجازه حسن میفروشد یا در ازای یک ماه استفاده، هزار تومان اجاره میدهد:
الف) حسن فروش او را میپذیرد
دیگر رهنی باقی نمیماند.
ب) حسن اجاره او را میپذیرد
هنوز انگشتر حکم رهن را دارد.
مسئله ۱. مرتهن میتواند حتی گرویی را که از "مستثنیات دین"
(۲) است، برای گرفتن طلب خود، طبق آنچه در بخش "شرایط جواز فروش رهن" آمده است، به فروش برساند.
۲. اگر راهن چندین طلبکار دارد و مفلس شده است، در این صورت شخص مرتهن نسبت به سایر طلبکارها در رهن احقّ است. بنابراین:
الف) اگر مال رهن بیشتر از حق مرتهن است
بقیه رهن بین سایر طلبکارها تقسیم میشود.
ب) اگر مال رهن کمتر از حق مرتهن است
بقیه حقش را با سایر طلبکارها در سایر اموال راهن شریک است.
حقوق راهن و ورثه او ۱. تمام منافع در طول رهن برای راهن است.
مثال: خانهای که برای یک بدهی رهن گذاشته شده است، اگر اجاره داده شود یا اجاره داده شده باشد، اجارهبها متعلق به مالک آن (راهن) است، نه مرتهن.
۲. آنچه بر رهن افزوده میشود، از نمائات متصله و منفصله
(۳)، متعلق به راهن است؛ هرچند نمائات متصله تابع رهن است و همچنین هر آنچه عرفاً داخل در رهن است که استفادة از آنها منوط به اجازه مرتهن است.
۳. رهن حکم امانت را دارد. لذا اگر مرتهن در حفاظت آن کوتاهی کند، اگر تلف یا معیوب شود، ضامن است.
مثال۱: وحید گوسفندی را در مقابل طلب خسرو از او، رهن میدهد تا پس از یک سال که بدهیاش را پرداخت نمود، گوسفند از گرویی بیرون آید. در طول این یک سال گوسفند بچهدار میشود و پشمهای آن بلند میشود و چیده میگردد. این بچه گوسفند و پشمها مال وحید است و خسرو حقی نسبت به آن ندارد.
مثال۲: در مثال قبل، اگر خسرو در نگهداری گوسفند کوتاهی کند و عیبی بر آن وارد شود، مثلاً پایش آسیب ببیند، یا تلف شود، خسرو خسارت وارده را باید به وحید بپردازد.
تصرف مرتهن بدون اذن راهن در "رهن" (گرویی) ۱. تصرف غیرناقل: مرتهن اجارة منافع استفاده شده را ضامن است و در صورت از بین رفتن مال رهن، باید قیمت واقعی را نیز به راهن بپردازد.
۲. تصرف ناقل: معامله فضولی است و باید از راهن بعد از آن اجازه گرفته شود:
الف) راهن فروش را اجازه دهد ! ثمن معامله، رهن قرار میگیرد، اما مال راهن است.
ب) اجاره را اجازه دهد ! همان رهن اولی باقی میماند و اجاره برای راهن خواهد بود.
مثال۱: علی انگشترش را به حسن (طلبکار) رهن میدهد، اما حسن بدون اجازه علی استفاده میکند و انگشتر گم میشود
حسن باید قیمت انگشتر را به علی بپردازد و رهن باطل است.
مثال۲: در مثال قبل فرض کنید یک خانه به عنوان رهن قرار داده شده و حسن بدون اجازه علی خانه را فروخته یا اجاره داده است:
الف) علی فروش را اجازه میدهد
پول حاصل از فروش به عنوان رهـن قرار میگیرد.
ب) علی اجاره را اجازه میدهد
اجاره بها متعلق به علی خواهد بود و خود خانه هنوز در رهن هست.
مسئله ۱. در صورت ظاهر شدن نشانههای مرگ مرتهن، امور ذیل بر او واجب میشود:
الف) در مورد رهن و مشخص کردن آن در بین اموالش به ورثه وصیت کند.
ب) تعیین راهن؛ یعنی بگوید کسیکه این مال را رهن گذاشته است، چه کسی است.
ج) شاهد گرفتن بر مطالب بند ۱و۲
در غیر این صورت اگر رهن پس از مرگ مرتهن، با وجود پرداخت بدهیها توسط راهن، به دست راهن نرسد، مرتهن ضامن است.
۲. اگر نزد مرتهن، رهنی باشد و بمیرد. در صورتی که نمیدانیم آن رهن در ترکه او هست یا نه، و همچنین نمیدانیم که آن رهن در اثر کوتاهی تلف شده است. یا میدانیم رهن تا بعد از مرگ در اموال مرتهن بوده، ولی نمیدانیم هنوز باقی است یا آن را به مالکش برگردانده یا فروخته و پولش را برداشته یا بدون تفریط تلف شده است. ! چیزی بر عهده ورثه نیست.
۳. با موت راهن یا مرتهن، عقد رهن به ورثه منتقل میشود. اما راهن اگر ورثه مرتهن را امین و مورد اعتماد نداند:
الف) اگر بر فرد خاصی متفقالقول شدند و راهن یا وارث او و ورثه مرتهن او را قبول داشتند
همان شخص رهن را بهجای ورثه مرتهن در اختیار میگیرد.
ب) اگر بر فرد خاصی متفقالقول نشدند
یک- حاکم شرع به هر فردی بخواهد رهن را در اختیارش قرار میدهد.
دو- حاکم شرع وجود نداشت، مؤمنین عادل به هر فردی بخواهند رهن را تحویل میدهند.
یکی بودن راهن و تعدد مرتهن و بالعکس، با اشتراک در یک گرویی ۱. یک مال را میتوان نزد دو مرتهن گذاشت؛ اما در صورتیکه هر دو مرتهن توافق بر این مطلب کرده باشند. اگر قصد دو مرتهن از قبول این امر، فسخ رهن اول بوده باشد، مسلماً فقط رهن دوم به قوه خود باقی میماند.
۲. در صورتیکه یکی از طلبکارها رهن را فسخ نماید، نسبت به بدهی خود حقی از رهن نخواهد داشت.
مثال: فرض کنید خسرو به وحید و ناصر بدهکار است و با توافق وحید و ناصر خانه خود را نزد این دو رهن میگذارد. این کار شرعا صحیح است؛ یعنی هر کدام از وحید و ناصر میتوانند طبق توافق انجام شده طلب خود را از خسرو، در صورت پرداخت نکردن بدهیاش، با فروش خانه تأمین کنند. اما اگر وحید قبول کرد که رهن نزد او فسخ شود و خانه فقط به عنوان رهن بابت طلب ناصر از خسرو باشد، دیگر وحید حق فروش خانه را بابت وصول طلب خود ندارد.
۳. اگر بدهکاران بیش از یک نفر باشند و همگی مشترکاً مالی را رهن گذاشته باشند، اگر هر کدام دین خود را ادا نماید، رهن او از گرویی خارج میشود.
مثال: فرض کنید دو نفر مشترکاً مالک خانهای هستند و این افراد به وحید بدهکارند و هر دو این خانه را گرو نزد وحید قرار میدهند. اما فقط یکی از این افراد بدهی خود را میپردازد لذا فقط این فرد سهم مشاعش از خانه، از رهن خارج میشود؛ یعنی سهم نفر بدهکار دیگر، به عنوان رهن نزد وحید باقی میماند.
۴. اگر طلبکاران بیش از یک نفر بوده و همگی مشترکاً مالی از بدهکار، به عنوان رهن در اختیار داشته باشند (در یک عقد رهن):
الف) طلب هر کدام با دیگران مساوی است
هریک از طلبکاران (مرتهنین) به نسبت مساوی از مال رهن حق دارند.
ب) طلب هر کدام با دیگری متفاوت است
هریک به نسبت طلبشان، از مال رهن حق دارند.
مثال: خسرو به وحید ۱۰۰هزار تومان و به ناصر ۳۰۰ هزار تومان بدهکار است. موتورسیکلت خود را به عنوان رهن نزد وحید و ناصر قرار میدهد. اگر حسن بدهی خود را به یکی از این دو نفر یا هردو نپردازد سهم هر یک از این طلبکاران از موتور به نسبت طلبی که دارند میباشد.
۵. اگر شخصی که بدهکار است، دو بدهی دارد که برای یکی از آنها چیزی را نزد طلبکار رهن گذاشته است، اما برای بدهی دوم رهنی قرار نداده است، اگر هر دو بدهی یکی است و به اندازه یکی از آنها به طلبکار بپردازد، اما نیت طلبی که در ازای آن رهن گذاشته را نکند، رهن آزاد نمیشود.
مثال: خسرو در آبان و بهمن، هریک، صد هزارتومان از وحید قرض گرفته است. اما بابت قرض اول اتومبیل خود را به عنوان رهن نزد وحید گذاشته است. در ماه اسفند ۱۰۰ هزار تومان به وحید میدهد بدون آنکه نیت او ادای قرض اول باشد، در این حالت اتومبیل وی هنوز در رهن قرار دارد.
نکته: حکم تعدد طلبکار یا بدهکار برای مواردی است که از اول تعدد باشد؛ نه اینکه بعداً به دلیل موت راهن یا مرتهن، ورثه متعدد جایگزین آنان شوند.