پوشش ریسک چیست؟
دوره مقدماتی - جلسه سی و چهارم
پوشش ریسک چیست؟
پوشش ریسک (Hedge)، نوعی سرمایهگذاری بهمنظور کاهش ریسک حرکات شدید قیمتی در یک دارایی میباشد. بهطور عادی، پوشش ریسک شامل ورود به موقعیتهای معاملاتی جبرانکننده یکدیگر (offsetting positions) در اوراق بهادار مرتبط میباشد.
درک مفهوم پوشش ریسک
پوشش ریسک مانند استفاده از یک سیاست بیمهای میباشد. برای مثال، اگر منزل شما در محدودهای مستعد سیل قرار داشته باشد، شما میخواهید که از دارایی خود با استفاده از بیمه سیل، حفاظت کنید. در این مثال، شما نمیتوانید از سیل جلوگیری کنید، اما میتوانید کاری را زودتر انجام داده تا از زیان رخداده در هنگام سیل، بکاهید. یک رابطه ذاتی بین میزان ریسک و سود در استفاده از این روش وجود دارد، در حالی که استفاده از روشهای کاهشِ ریسکِ سرمایه، ریسکِ احتمالی شما را کاهش میدهد، همچنین میتواند میزان سود احتمالیتان نیز کاهش دهد. اگر بخواهیم ساده بگوییم، پوشش ریسک، کاری رایگان نیست. همان طور که در مثال ما در مورد بیمه سیل، شما باید بهصورت ماهانه پرداختیهایی را انجام دهید؛ و اگر سیل هرگز رخ ندهد، شما هیچ دریافتی نخواهید داشت. با این وجود، بسیاری از مردم ترجیح میدهند تا این ضرر محدود و قابل پیشبینی را متحمل شوند تا اینکه ناگهان تمامی داراییهای خود را از دست بدهند.
در دنیای سرمایهگذاری، روشهای پوشش ریسک نیز بهنحوی مشابه کار میکنند. سرمایهگذاران و مدیران مالی از روشهای پوشش ریسک بهمنظور کاهش ریسک سرمایهگذاری و کنترل آن استفاده میکنند. بهمنظور انجام صحیح و متناسب پوشش ریسک در دنیای سرمایهگذاری، معاملهگر باید از ابزارهای متعددی در یک روش استراتژیک بهمنظور پوشش ریسک حرکات شدید قیمتی در بازار استفاده کند. بهترین روش برای انجام چنین کاری نیز، انجام یک سرمایهگذاری دیگر به شیوهای هدفمند و کنترلشده میباشد. برای مثال، صدالبته، موارد موازی در مثال بیمهای ذکرشده در بالا محدود میباشند: در مورد بیمه سیل، دارنده این بیمه در صورت خسارت دیدن از هرگونه سیلی، شاهد جبران شدن خسارتش از سوی شرکت بیمهای خواهد بود، و احتمالاً مبلغی نیز بهعنوان مالیات کم خواهد شد. اما در محیط سرمایهگذاری، پوشش ریسک هم پیچیدهتر میباشد و هم یک علم غیرکامل محسوب میگردد.
یک پوشش ریسک عالی (perfect hedge) بهنوعی از آن گفته میشود که تمامی ریسک موجود در یک موقعیت معاملاتی و یا یک سبد سهامی را از بین ببرد. به بیانی دیگر، روش پوشش ریسک انجامشده بهصورت صددرصد همگرایی عکس (inversely correlated) با دارایی آسیبپذیر دارد. این مورد ایدهآل میباشد، و شایان ذکر است که حتی این پوشش ریسک عالی نیز بدون هزینه نیست. ریسک پایه
(Basis Risk) اشاره به ریسکی دارد که در طی آن، دارایی مدنظر ما و همچنین روش پوشش ریسک ما در جهتهای عکس همان طور که مورد انتظار بود حرکت نمیکند، در اینجا کلمه پایه به معنی همین اختلاف بین جهت حرکت مورد انتظار و حرکت رخ داده در واقعیت میباشد.
برای دیدن جلسه آموزشی قبلی لینک را دنبال نمایید.
برای دیدن جلسه آموزشی بعدی لینک را دنبال نمایید.
پوشش ریسک چگونه کار میکند؟
معمولترین روش استفاده از پوشش ریسک در دنیای سرمایهگذاری، استفاده از مشتقات مالی (Derivatives) میباشد. مشتقات مالی، اوراق بهاداری هستند که با حرکت یک یا چند دارایی پایه مطابقت دارند. این مشتقات مالی شامل قراردادهای اختیار معامله (Options)، سوآپها (Swaps)، قراردادهای آتی (Future Contracts) و همچنین قراردادهای سلف (Forward Contracts) میباشند.
داراییهای پایه نیز در این حالت میتوانند شامل سهام، اوراق قرضه، کالاها، ارزها، شاخصها و یا نرخهای بهره باشند. مشتقات مالی میتوانند روش پوشش ریسک مناسبی در برابر حرکات قیمتی داراییهای پایهشان محسوب شوند، از آنجاییکه رابطه بین دو یا چند تا از آنها بهصورت واضحی تعریفنشده است. این امکان وجود دارد که از این مشتقات بهمنظور پایهریزی یک استراتژی معاملاتی که در آن ضرر در یک سرمایهگذاری با استفاده از سود در مشتقات دیگر کم شده و یا جبران میشود، مورد استفاده قرار بگیرند.
برای مثال، اگر شخص الف 100 سهم از سهام شرکت (Stock plc – STOCK) را در قیمت 10 دلار بهازای هر سهم خریداری کند، او ممکن است از سرمایهگذاری خود با استفاده از قراردادهای اختیار معامله آمریکایی 5 دلاری باقیمت ورودی 8 دلاری که در پایان سال منقضی میگردند، استفاده کند. این قراردادهای اختیار معامله به شخص الف این حق را میدهند تا بتواند 100 سهم از سهام شرکت STOCK را در سطح قیمتی 8 دلار در هر زمانی در سال آینده به فروش برساند. اگر یک سال بعد سهام شرکت STOCK در سطح قیمتی 12 دلار معامله شود، شخص الف این قرارداد را اجرایی نکرده و با 5 دلار خود خارج میشود. در این حالت بعید است که او ناراحت شود، زیرا سود شناختهنشده او در این حالت برابر با 200 دلار (195 دلار بهعلاوه قیمت قرارداد اختیار معامله فروش) بوده است. اگر سهام شرکت STOCK در سطح صفر دلار معامله شود، در این حالت شخص الف قرارداد اختیار معاملهاش را اجرایی خواهد کرد و سهام خود را با قیمت 8 دلار به فروش خواهد رساند، تا ضرر 200 دلاری خود را (205 دلار بهعلاوه هزینه قرارداد اختیار معامله فروش) جبران کند. بدون استفاده از این قراردادهای اختیار معامله، او تمامی سرمایهگذاریاش را از دست میداد.
میزان اثربخشی استفاده از مشتقات بهمنظور پوشش ریسک با عبارتی به نام دلتا تعریف میشود، که گاهی اوقات به آن نرخ پوشش ریسک (Hedge Ratio) نیز گفته میشود. دلتا برابر با میزان حرکت قیمتی در مشتقات مالی بهازای یک دلار حرکت در قیمت دارایی پایه میباشد.
خوشبختانه، انواع زیادی از قراردادهای اختیار معامله بر قراردادهای آتی وجود دارند که به سرمایهگذاران این اجازه را میدهند که بسیاری از سرمایهگذاریهایشان را موردحفاظت قرار دهند، که این سرمایهگذاریها شامل سرمایهگذاری در سهام، نرخهای بهره، ارزها، کالاها، و غیره میشود.
استراتژیهای خاص پوشش ریسک، مانند قیمتگذاری بر ابزارهای پوشش ریسک، بسته به مقدار ریسک دارایی پایه دارد که سرمایهگذار میخواهد از سرمایهگذاریاش در برابر آن حفاظت کند. بهطور کلی، هرچه این ریسک بیشتر باشد، مقدار پوشش ریسک نیز افزایش مییابد. این ریسک احتمالی (Downside Risk) با بالاتر رفتن درجه نوسانات در طی زمان افزایش مییابد، یک قرارداد اختیار معامله که پس از مدتزمان طولانی منقضی میشود و به یک دارایی پایه نوسانی لینک شده است، بهعنوان ابزار گرانتری بهمنظور پوشش ریسک شناخته میشود. در مثال فوق، هرچه قیمت ورودی (strike price) بالاتر باشد، قرارداد اختیار معامله نیز گرانتر خواهد بود، اما در عین حال حفاظت قیمتی بیشتری را نیز انجام خواهد داد. این متغیرها میتوانند بهصورتی تنظیم شوند که شامل قراردادهای اختیار معامله ارزانتر که حفاظت کمتری نیز پیشنهاد میکنند باشند، و یا شامل قراردادهای اختیار معامله گرانقیمتتری باشند که در عین حال حفاظت بیشتری را نیز ارائه میدهند. شایان ذکر است از نقطهای به بعد، صرف کردن هزینههایی اضافی بهمنظور حفاظت از داراییها بهصرفه نیست و باعث کاهش مقدار اثربخشی هزینه انجامشده خواهد شد.
پوشش ریسک از طریق ایجاد تنوع و گوناگونی
استفاده از مشتقات بهمنظور حفاظت از یک سرمایهگذاری امکان محاسباتی دقیق از ریسک را به شما میدهد، اما نیازمند مقداری کافی از سرمایه نیز خواهد بود. مشتقات تنها راه موجود بهمنظور پوشش ریسک نمیباشند. تنوعبخشی استراتژیک در سبد سهام بهمنظور کاهش ریسک اساسی میتواند بهعنوان یک روش پوشش ریسک در نظر گرفته شود، هر چند که این روش کمی خام میباشد. برای مثال، ریچل ممکن است در یک شرکت تولید کالاهای لوکس با افزایش مارجین سرمایهگذاری کند. او ممکن است نگران این موضوع باشد که وقوع یک کسادی در بازار به محو شدن بازار به سبب مصرف زیاد منجر شود. یک روش مقابله با این موضوع این است که او سهام تنباکو و یا خدمات رفاهی را خریداری نماید، که این سهام وقوع کسادی در بازار را تحمل میکنند و همچنین سود سهام قابلتوجهی را نیز پرداخت مینمایند.
این استراتژی دارای معایب خود نیز میباشد: اگر دستمزدها بالا باشند و همچنین شغلها در بازار زیاد باشند، این شرکت سازنده کالاهای لوکس ممکن است شکوفا شود و رونق بگیرد، اما در این حالت سرمایهگذاران کمتری به سهامی با چرخه عکس جذب خواهند شد، که باعث افت سرمایه و همچنین ایجاد جریانهای سرمایهای به سمت مکانهای جذابتر خواهد شد. این مورد همچنین دارای ریسکهای خود نیز میباشد: هیچ تضمینی وجود ندارد که سهام شرکت تولیدکننده کالاهای لوکس و همچنین استراتژی پوشش ریسک شما در مسیرهایی عکس یکدیگر حرکت کنند. هر دوی آنها میتوانند بهخاطر یک رویداد فاجعهآمیز سقوط کنند، همانطور که در طی دوران بحران مالی رخ داد؛ و یا به دلایلی غیرمرتبط، مانند رخ دادن سیل در چین که باعث بالا رفتن قیمت تنباکوها شده است و یا یک اعتراض در مکزیک که باعث گرانتر شدن نقره شده است، شاهد حرکتهایی برخلاف چیزی که انتظار میرفت باشیم.
پوشش ریسک با فاصله قیمتی (Spread)
در فضای شاخصها در بازار، کاهشهای متعادل قیمتی اتفاقی معمول میباشند، و البته قابل پیشبینی نمیباشند. سرمایهگذارانی که در این حوزه تمرکز میکنند باید نگرانی بیشتری نسبت به کاهشهای متعادل قیمت نسبت به کاهشهای شدید قیمتی داشته باشند. در این حالات، استفاده از اسپرد قرارداد اختیار معامله فروش نزولی (bear put spread) یک روش معمول در استراتژیهای پوشش ریسک بهشمار میرود.
در این نوع از اسپرد، سرمایهگذار شاخص یک قرارداد اختیار معامله فروش را با قیمت ورودی بالاتر خریداری مینماید. در ادامه، او این قراردادهای اختیار معامله فروش را با قیمتی پایینتر اما در تاریخ انقضای یکسان به فروش میرساند. بسته به نحوه رفتار شاخص، سرمایهگذار درجهای از حفاظت قیمتی را دارد که برابر با اختلاف قیمتی موجود بین دو قیمت ورودی میباشد. در حالی که این روش مقدار حفاظتی متوسطی را به ارمغان میآورد، معمولاً بهمنظور پوشاندن کاهش قیمت مختصر در شاخص کافی میباشند.
ریسکهای پوشش ریسک
پوشش ریسک تکنیکی است که بهمنظور کاهش ریسک مورد استفاده قرار میگیرد، اما مهم است به یاد داشته باشیم که هر روش پوشش ریسک دارای ریسک احتمالی خاص خود میباشد. همان طور که پیشتر نیز گفته بودیم، پوشش ریسک روشی کامل محسوب نمیشود و هیچگونه تضمین در مورد موفقیت در آینده را به ما نمیدهد، و همچنین هیچگونه اطمینانی به ما به منظور کاهش ریسک سرمایهگذاری و همچنین کاهش میزان ضررهای انجامشده را نیز نمیدهد. بلکه، سرمایهگذار باید مزایا و معایب استفاده از روش پوشش ریسک را بهخوبی مشاهده و ارزیابی کند. اینکه آیا استفاده از یک استراتژی مشخص، قابلیت جبران هزینههای اضافهٔ انجامشده آن را دارد؟ زیرا پوشش ریسک در اکثر مواقع هیچگونه سودی را برای سرمایهگذار تولید نمیکند، مهم است این نکته را به یاد داشته باشیم که یک استراتژی پوشش ریسک موفق آن است که تنها از رخ دادن ضرر و زیان پیشگیری کند.
پوشش ریسک و سرمایهگذار روزانه
برای بیشتر سرمایهگذاران، استراتژیهای پوشش ریسک هرگز نقشی در فعالیتهای مالیشان ایفا نخواهد کرد. بسیاری از سرمایهگذاران هرگز به سمت معاملات قراردادهای مشتقات در هیچزمانی نمیروند. بخشی از آن نیز به این دلیل است که سرمایهگذارانی که استراتژی بلندمدت دارند، مانند کسانی که مبالغی را برای بازنشستگیشان سرمایهگذاری میکنند، متمایل هستند تا نوسانات روزانه اوراق بهادار مشخص را نادیده بگیرند. در این موارد، نوسانات کوتاهمدت مهم محسوب نمیشوند زیرا که این سرمایهگذاری با رشد کلی بازار، رشد خواهد نمود.
برای سرمایهگذارانی که در دستهبندی سرمایهگذاران (Buy – and – hold) قرار میگیرند، نیز هیچ دلیلی برای یادگیری استراتژیهای پوشش ریسک وجود ندارد. با این وجود، از آنجایی که شرکتهای بزرگ و همچنین صندوقهای سرمایهگذاری از روشهای پوشش ریسک بهصورت منظم استفاده میکنند، و از آنجایی که ممکن است برخی از این سرمایهگذاران در آینده در یکی از این شرکتهای مالی مشغول به کار شوند، داشتن درک و فهم از آنچه استراتژیهای پوشش ریسک شامل میشوند به شما دید و درک بهتری از اعمال انجامشده توسط این بازیگران بزرگ در بازار را میدهد.