یکشنبه 18 شهریور 1403

بیمه چرا


قیمت سر به سر در بازارهای مالی چیست؟

دوره مقدماتی - جلسه بیست و ششم

قیمت سر به سر در بازارهای مالی چیست؟

قیمت سر به سر شدن (Break-even Price) مقداری از پول، یا تغییر در ارزش است که طی آن یک دارایی باید برای جبران هزینه‌های کسب و مالکیت آن باید فروخته شود. این اصطلاح همچنین به میزان پولی اطلاق می‌گردد که باید به‌اندازه آن از کالاها یا خدمات فروخته شود تا هزینه‌های تولید آن را جبران (Cover) کند. در معامله قراردادهای اختیار معامله، قیمت سر به سر به قیمت یک سهم گفته می‌شود که در آن سرمایه‌گذار می‌تواند انتخاب کند که در آن نقطه  از قرارداد خلاص شده و بدون ضرر از معامله خارج شود.

درک مفهوم قیمت سر به سر

قیمت سر به سر می‌تواند در هر تراکنشی تفسیر گردد. برای مثال، قیمت سر به سر یک خانه قیمتی است که مالک با آن هزینه‌های خانه، بهره پرداختی برای رهن، بیمه خطرات، مالیات املاک، هزینه تعمیرات، بهسازی‌ها، هزینه‌های بسته شدن و کمیسیون دریافتی املاکی‌ها را پوشش دهد. در این قیمت، صاحب‌خانه هیچ سودی را به‌دست نمی‌آورد، اما هیچ ضرری نیز نمی‌کند.

از قیمت سر به سر همچنین در اقتصادهای مدیریتی در نظر گرفتن مقیاس و قابلیت‌های تولید یک محصول استفاده می‌شود. معمولاً افزایش در حجم تولید محصولات باعث کاهش قیمت سر به سر شدن می‌گردد زیرا که هزینه‌های انجام شده بین تعداد بیشتری از کالاها تقسیم می‌گردد.

فرمول محاسبه قیمت سر به سر

قیمت سر به سر از لحاظ ریاضی، میزان پول دریافتی‌ای است که مقدارش برابر با میزان پول پرداختی می‌باشد. با برابری مبلغ فروش با مبالغ خرج شده برای خرید، شرایط قیمت سر به سر به وجود می‌آید. حالتی که در آن هیچ سود یا زیانی شناسایی نمی‌گردد. برای فرموله کردن این قیمت سر به سر، فرد باید به‌سادگی از میزان کل هزینه‌های یک کسب‌وکار یا فعالیت‌های مالی آن به‌عنوان قیمت هدف برای فروش محصولات، سرویس یا دارایی‌ها و یا ابزارهای مالی‌اش برای رسیدن به قیمت سر به سر (Break-even Price) استفاده کند. برای مثال،‌ قیمت سر به سر برای فروش یک دارایی برابر با جمع هزینه‌های ثابت و متغیر انجام شده برای تولید محصول خواهد بود.

در قراردادهای اختیارمعامله، مانند قراردادهای اختیار معامله خرید (Call) و فروش (Put)، قیمت سر به سر سطحی از قیمت است که در آن دارایی پایه به مبلغی فروخته می‌شود که بتواند هزینه‌های کل (Premium) یک قرارداد آتی را جبران نماید.

همچنین به این سطح قیمتی، نقطه سر به سر (Break-even Point, BEP) نیز اطلاق می‌گردد. نقطه سر به سر خرید و فروش می‌تواند طبق فرمول‌های زیر نمایش داده شود:

BEPcall = strike price + premium paid

نقطه سر به سر خرید = قیمت فروش + هزینه های کل پرداختی

BEPput = strike price – premium paid

قیمت سر به سر فروش = قیمت فروش – هزینه های کل پرداختی

نکات مهم:

  1. در تولید، قیمت سر به سر قیمتی است که در آن هزینه تولید یک کالا برابر با قیمت فروش آن می‌باشد. در یک قرارداد اختیار معامله، سطحی از قیمت دارایی پایه می‌باشد که هزینه‌های کل قرارداد اختیار معامه را جبران نماید.
  2. از قیمت سر به سر به‌عنوان یک استراتژی رخنه در بازار (به‌دست آوردن سهم بازار) استفاده می‌شود.
  3. استراتژی قیمت سر به سر می‌تواند باعث ایحاد ذهنیت منفی در مورد کیفیت کالاهای تولیدی شود.

 برای دیدن جلسه آموزشی قبلی لینک را دنبال نمایید.

برای دیدن جلسه آموزشی بعدی لینک را دنبال نمایید.

استراتژی قیمت سر به سر

استفاده از قیمت سر به سر به‌عنوان یک استراتژی معمولاً در بین مشاغل تبلیغاتی، به‌خصوص اگر کالایشان متفاوت از کالاهای رقبا نباشد استفاده می‌گردد. ارائه کالاها با قیمت سر به سر پایین و یا قیمت سر به سر صفر، به یک کسب‌وکار کمک می‌کند تا سهم بیشتری از بازار را به‌دست آورد: حتی با وجود اینکه هزینه‌های صرف شده‌شان تا بدین‌جا سودی برایشان به ارمغان نیاورده است.

استفاده از استراتژی قیمت سر به سر و فروش در قیمتی برابر با هزینه‌های انجام شده جهت تولید هر محصول، به منابع مالی‌ای نیاز دارد که به کسب‌وکار مدنظر اجازه دهد تا مدتی را بدون کسب سود سپری نماید. هرچند، پس از تسلط یافتن بر بازار، کسب‌وکار مدنظر می‌تواند شروع به افزایش قیمت کند؛ آن هم در زمانی که رقبای کوچک‌تر دیگر نمی‌توانند با تلاش‌هایشان قیمت‌های بالاتر این رقیب را تضعیف کنند.

فرمول زیر جهت محاسبه نقطه سر به سر یک شرکت به‌کار می‌رود:

Fixed Costs / (Price – Variable Costs) = Break-even Point in units

نقطه سر به سر = قیمت‌های ثابت / (قیمت فروش – هزینه‌های متغیر)

نقطه سر به سر برابر با مجموع هزینه‌های ثابت تقسیم بر تفاضل بین قیمت فروش و هزینه‌های متغیر می‌باشد.

تأثیرات قیمت سر به سر

انجام تراکنش در قیمت سر به سر دارای اثرات مثبت و منفی می‌باشد. استفاده از استراتژی قیمت سر به سر

 (Break-even Price Strategy) علاوه بر کمک به کسب سهم از بازار، می‌تواند به‌عنوان یک مانع برای جلوگیری از ورود رقبای جدید به بازار استفاده شود. این در نهایت منجر به کنترل بازار و کاهش رقبای موجود می‌گردد.

با این وجود، استفاده از این استراتژی برای فروش کالاها و خدمات می‌تواند این تصور را ایجاد کند که کالا یا خدمات شما به اندازه کافی ارزشمند نبوده و این باعث می‌شود تا افزایش قیمت‌ها در آینده سخت‌تر شود. در رویدادهایی که دیگران بر سر قیمت در درگیری می‌باشند، ورود به وسیله قیمت‌گذاری در نقطه سر به سر شاید برای به‌دست آوردن کنترل بازار کافی نباشد. با قیمت‌گذاری‌های رو به پایین، زمانی که قیمت سر به سر رو به کاهش می‌گذارد احتمال متحمل ضرر شدن نیز وجود دارد.

مثالی از قیمت سر به سر

در نظر بگیرید شرکت ABC ابزار تولید می‌کند. هزینه کل تولید ابزار ها به شکل زیر می‌باشد:

پس در اینجا، قیمت سر به سر برای جبران هزینه‌های تولید برابر با ۱۰ دلار خواهد بود.

حال فرض کنید که شرکت ABC تصمیم به تولید 10.000 عدد از این ابزارها گرفته است. برای انجام این کار، این شرکت باید عملیات مورد نیاز را اندازه‌گیری کرده و سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی را در کارخانه‌ها و نیروی کار انجام دهد. شرکت 200.000 دلار برای هزینه‌های ثابت، که شامل ساخت کارخانه و خرید ماشین‌های تولید است هزینه می‌نماید.

قیمت سر به سر این شرکت برای هر ابزار تولید شده به شرح زیر محاسبه می‌شود:

Fixed Costs) / (Number of Units) + Price per unit = Break-even Price)

200,000 / 10,000 +10 = 30

قیمت سر به سر = قیمت فروش هر واحد کالا + ( تعداد کالاها / هزینه‌های ثابت)

قیمت سر به سر این کارخانه برای تولید 10.000 ابزار برابر با 30 دلار است. قیمت سر به سر برای تولید 20,000 عدد از ابزارها طبق فرمول فوق برابر با 20 دلار خواهد بود.

قیمت سر به سر در قراردادهای اختیار معامله

در یک قرارداد اختیار معامله خرید (Call Option) با قیمت خرید 100 دلاری و هزینه کل پرداختی 2.5 دلاری، قیمت سر به سر برابر با سهمی خواهد بود که تا قیمت 102.5 دلار صعود کند. هرگونه صعود قیمتی بیش از آن برای ما سود خالص (Pure Profit) و هرگونه کاهش قیمتی از این سطح نیز ضرر خالص (Pure Loss) خواهد بود.