شاخص میانگین صنعتی داوجونز
دوره مقدماتی جلسه یازدهم
شاخص میانگین صنعتی داوجونز چیست؟
شاخص میانگین صنعتی داوجونز (Dow Jones Industrial Average – DJIA) که همچنین بهعنوان (Dow 30) نیز شناخته میشود یک شاخص بازارهای مالی است که شامل حرکات قیمتی و قیمتهای سهام 30 شرکت برتر و بزرگ در بازارهای سرمایه است.
این شرکتها هم در بازار بورس نیویورک (New York Stock Exchange – NYSE) و هم در بازار نزدک (NASDAQ) فعالیت میکنند. نام داوجونز از نام چارلز داو (Charles Dow) کسی که این شاخص را در سال 1896 به همراه همکارش ادوارد جونز (Edward Jones) طراحی کرد، گرفته شده است.
وقتی که گزارشگران شبکههای تلویزیونی برای توصیف بازار از جملاتی مانند «بازار امروز خوب بوده است» و یا «بازار امروز روندی صعودی را طی کرده است» استفاده میکنند معمولاً منظورشان حرکات شاخص داوجونز است.
شاخص میانگین صنعتی داوجونز بهعنوان دومین شاخص قدیمی بازار در ایالات متحده شناخته میشوند. شایان ذکر است که نام اول این شاخص در بازارهای آمریکا شاخص میانگین ترابری و حملونقل (Dow Jones Transportation Average) بوده است.
همچنین شاخص میانگین صنعتی داوجونز بهگونهای طراحی شده است تا بهعنوان معیاری برای سنجش سلامت اقتصاد کلی ایالات متحده آمریکا در نظر گرفته شود.
نکات کلیدی
- شاخص میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) بهعنوان یک معیار تحت بررسی در بازار شناخته شده و سهام شرکتهای برتر و معتبر بازار را دربرمیگیرد. سهام این شرکتها میتوانند در بازار بورس نیویورک یا در بازار NASDAQ معامله شوند.
- شاخص میانگین صنعتی داوجونز بهعنوان یک شاخص وزندار شناخته میشود که وزن این شاخص از قیمت 30 شرکت بزرگ که سهامشان بهطور عمومی در بازارهای بورس نیویورک یا نزدک معامله میشود بهدست میآید.
- این شاخص توسط چارلز داو و همکارش ادوارد جونز در سال 1896 بهعنوان معیاری برای سنجش سلامت اقتصاد کلان در ایالات متحده آمریکا طراحی شد.
برای دیدن جلسه آموزشی قبلی لینک را دنبال نمایید.
برای دیدن جلسه آموزشی بعدی لینک را دنبال نمایید.
بیشتر بدانیم
درک مفهوم شاخص میانگین صنعتی داوجونز
به شاخص میانگین صنعتی داوجونز بهطور خلاصه (the Dow) نیز میگویند. این شاخص یکی از مهمترین شاخصها در بازارهای مالی در سرتاسر دنیا است.
شاخص میانگین صنعتی داوجونز شامل 30 شرکت میشود که هر کدام از آنها از بزرگترین شرکتهای جهان بهشمار رفته و درآمدی بسیار بالا دارند. از این کمپانیها میتوان به شرکت والت دیزنی، اکسون موبیل (Exxon Mobil) و مایکروسافت اشاره کرد.
زمانی که این شاخص برای اولین بار در سال 1896 به بازار معرفی شد، تنها شامل سهام 12 کمپانی میشد. هر یک از آن کمپانیها بهعنوان شرکت اصلی در صنعت خود فعالیت میکردند، برای مثال اصلیترین شرکتها در صنایع ریلسازی، بافت و کتان، گاز، شکر، تنباکو و صنایع نفتی برای اندازهگیری این شاخص انتخاب شدند.
در واقع شاخص میانگین صنعتی داوجونز نسخهای کاملتر از شاخص میانگین حملونقل داوجونز بود، که این باعث شد که این شاخص (منظور شاخص صنعتی داوجونز) دومین شاخص قدیمی در ایالات متحده آمریکا باشد.
در ابتدای قرن بیستم عملکرد کلی شرکتها ارتباط زیادی با رشد کلی و اخبار مربوط در آن صنعت داشتند. در نتیجه، رابطه مستقیمی بین شاخص عملکردی داو و رشد یا ریزش اقتصادی در آن بخش از صنعت وجود داشت.
حتی امروزه، یک شاخص قوی و قدرتمند داوجونز نشاندهنده یک اقتصاد قوی و سرپا است، در حالی که شاخص ضعیف داوجونز نشاندهنده یک اقتصاد روبهپایین و در حال تضعیف است.
با توجه به تغییرات رخ داده در اقتصاد در طی زمان، اجزای تشکیلدهنده این شاخص نیز تغییر میکند. شاخص داوجونز معمولاً شرکتهایی که از اهمیت کمتری در حالت کنونی بازار برخوردارند را از محاسبات حذف کرده و شرکتهای دیگری را جایگزین آنها مینماید.
همچنین در صورت ایجاد تغییرات بزرگ و اثرگذار در اقتصاد کلان، اجزای این شاخص بهگونهای تغییر میکنند تا بتوانند بهخوبی بازتاب این تغییر بزرگ را نمایان سازند. برای مثال، یک شرکت که درصد بسیار بزرگی از سرمایههایش در بازار را در نتیجه عدمثبات مالی (financial distress) از دست داده ممکن است از شاخص داوجونز حذف شود.
میزان سرمایه بازار (market capitalization) بهعنوان روشی برای اندازهگیری ارزش یک شرکت در نظر گرفته میشود. در این روش ارزش کنونی هر سهم شرکت در تعداد سهام منتشره آن شرکت ضرب میشوند.
سهامی با ارزش سهم بالاتر اثر بیشتری در این شاخص خواهند داشت یا به قولی از وزن بیشتری برخوردار خواهند بود. بنابراین، هرچه درصد تغییرات چنین سهمی (که از اثر زیادی در محاسبه شاخص برخوردار است) بیشتر باشد شاهد تغییر بیشتری نیز در مقادیر محاسبهشدهنهایی خواهیم بود.
در ابتدا، چارلز داو این میانگین صنعتی را با جمع قیمت سهام 12 شرکت برتر و تقسیم کردن آنها بر عدد 12 انجام میداد. نتیجه نهایی بهدستآمده در چنین حالتی یک میانگین ساده بود.
با گذر زمان، این فرمول تکمیلتر شده و مقادیری به آن اضافه شده و مقادیری نیز از آن کم شدهاند. از این مقادیر میتوان به جدا شدن دو شرکت و در نتیجه جدایی سهام آنها یا ادغام شدن دو یا چند شرکت اشاره نمود. در این مرحله، با محاسبات سادهای میتوانیم متوجه شویم که روش محاسباتی گذشته در بازار امروز کاربردی ندارد.
فاکتور داو و نحوه محاسبه این شاخص
بعدها عددی به نام فاکتور داو (Dow divisor) نیز به وجود آمد. فاکتور داو یک عدد ثابت است که برای محاسبه مقدار اثر حرکت یک واحدی قیمت در هر یک از سهام 30 شرکت تشکیلدهنده شاخص میانگین صنعتی داوجونز در نظر گرفته شد.
همچنین تغییراتی نیز در این عدد ثابت داده شد تا با توجه به تغییرات شاخص میانگین صنعتی داوجونز بتواند ثبات خود را حفظ نماید. عدد کنونی شاخص میانگین صنعتی داوجونز برای فاکتور داو، طبق روزنامه وال استریت ژورنال برابر با 0.14748071991788 است.
شاخص میانگین صنعتی داوجونز یک شاخص وزندار نبوده و براساس مقدار سرمایه شرکتهایش طبقهبندی نشده است. بنابراین، این شاخص مجموعی از قیمتهای یک سهم برای تمامی شرکتهای سازنده آن را نمایش میدهند که بر عدد مذکور (فاکتور داو) تقسیم میشود. عدد بهدستآمده برابر با مقدار تغییری است که حرکت یک واحدی قیمت سهام هر یک از شرکتهای تشکیلدهنده این شاخص را بررسی مینماید.
فاکتور داو / قیمت ترکیبی سهام = قیمت شاخص میانگین صنعتی داوجونز
اجزای شاخص میانگین صنعتی داوجونز
این شاخص مرتباً بهروزرسانی میشود و شرکتهایی که دیگر مطابق با دستورالعمل ذکر شده برای حضور در این شاخص نیستند از آن کنار گذاشته میشوند.
تا سال 1928، این شاخص به محدوده کنونیاش رسیده بود. ترکیب آن شرکتها از آن زمان تاکنون حدود 60 بار تغییر کرده است. اولین بار تنها 3 ماه پس از رونمایی از 30 سازنده این شاخص، انجام گرفت. در سالهای اولیه این شاخص بحران اقتصادی آمریکا در سال 1929 اتفاق افتاد که در آن زمان طبعاً تغییرات زیادی در اجزای تشکیلدهنده این شاخص صورت گرفت.
اولین تغییر وسیع در این شاخص در سال 1932 به انجام رسید، زمانی که تعداد 8 سهم از سازندگان این شاخص با سهام شرکتهای دیگر تعویض شدند.
آخرین تغییرات گسترده در ترکیبات این شاخص در سال 1997 رخ داد. در این زمان، تعداد 4 شرکت از اعضا تشکیلدهنده این شاخص جایگزین شدهاند. Travelers Group با شرکت Westinghouse Electric و Johnson & Johnson با شرکت Bethlehem Steel جایگزین شد؛ شرکت Hewlett-Packard نیز جای Texaco را گرفت و شرکت Wal-Mart بهجای Woolworths آمد.
دو سال بعد در سال 1999، 4 عضو دیگر از این شاخص تغییر کردند. در آن زمان شرکتهای Chevron، Sears Riebuck، Union Carbide و Goodyear Tire از لیست خارج شدند و جای آنها را شرکتهای Home Depot، Intel، Microsoft و SBC Communications گرفته و در شاخص حاضر شدند.
آخرین تغییر بزرگ صورت گرفته در سالهای اخیر به تاریخ 26 ماه ژوئن سال 2018 برمیگردد، زمانی که شرکت Walgreens Boots Alliance بهجای شرکت General Electric Company وارد محاسبات شاخص شد. بهعلاوه، United Technologies با شرکت Raytheon Company ادغامشده و شرکت جدیدی تحت عنوان Raytheon Technologies ایجاد کردند.
همچنین در سال 2020 نیز DowDuPont تجزیه شده و Dow Chemical Company جای آن را گرفت. در 24 اوت سال 2020، شرکتهای Salesforce، Amgen و Honeywell جای ExxonMobil، Pfizer و Raytheon Technologies را در شاخص داو گرفتند.
محدودیتهای شاخص میانگین صنعتی داوجونز
بسیاری از منتقدان بر این باورند که شاخص میانگین صنعتی داوجونز بهدرستی تمامیت اقتصاد ایالات متحده آمریکا را نشان نمیدهد زیرا که تنها از 30 شرکت بزرگ تشکیل شده است.
آنها باور دارند که تعداد این شرکتها برای بازتاب وضعیت کلی اقتصاد در آمریکا بسیار کم بوده و عنوان میکنند که تعداد این شرکتها باید بیشتر شوند تا شامل شرکتهای کوچک یا شرکتهایی با اندازههای متفاوت شود تا بتواند وضعیت اقتصاد کلان در ایالات متحده را بهخوبی منعکس کند.
بسیاری از منتقدان بر این باورند که شاخص (S&P 500) وضعیت اقتصادی ایالات متحده آمریکا را بسیار بهتر نمایش میدهد زیرا این شاخص شامل 500 شرکت است. 500 شرکت در برابر تنها 30 شرکتی که در شاخص میانگین صنعتی داوجونز در نظر گرفته شدهاند. طبیعی است که شاخص S&P 500 دارای گستردگی بیشتری بوده و میتواند وضعیت اقتصادی را بهتر نمایش دهد.
در ادامه منتقدان بر این باورند که در نظر گرفتن صرف قیمت سهام یک کمپانی نمیتواند بهخوبی وضعیت آن را شرح دهد، همان طور که میزان سرمایه کل کمپانی در بازار سرمایه نمیتواند بهخوبی وضعیت کل آن کمپانی را نمایش دهد.
در این روش شرکتی با قیمت سهام بالاتر اما با سرمایه بازاری کمتر وزن بیشتری نسبت به شرکتی با قیمت سهام کمتر اما با سرمایه بازاری بیشتر خواهد داشت که این موضوع خود یک ضعف در نمایش وضعیت اصلی و اندازه واقعی این شرکتها است.