شنبه 1 دی 1403

بیمه چرا


تحلیل مالی

دوره مقدماتی جلسه سیزدهم

تحلیل مالی چیست؟

تحلیل مالی (Financial Analysis)  روند بررسی کسب‌وکارها، پروژه‌‌ها، بودجه‌‌ها و دیگر مبادلات مربوط به زمینه مالی است که به منظور بررسی عملکرد و همچنین مناسب بودن‌‌ آن‌ها برای آن کسب‌وکار انجام‌‌ ‌‌می‌شود.

به‌طور معمول، تحلیل مالی، به‌منظور بررسی اینکه یک واحد تجاری ثبات دارد یا خیر، قادر به پرداخت بدهی‌‌هایش‌‌ می‌باشد، نقدینگی دارد، و یا به‌اندازه کافی سود‌ده است تا بتواند یک ‌‌سرمایه‌گذاری مالی را گارانتی کند؛ استفاده ‌‌‌‌می‌شود.

 نکات کلیدی:

برای دیدن جلسه آموزشی بعدی لینک را دنبال نمایید.

برای دیدن جلسه آموزشی قبلی لینک را دنبال نمایید.

درک مفهوم تحلیل مالی

تحلیل مالی ‌‌می‌تواند به‌منظور بررسی روندهای اقتصادی، تنظیم نمودن سیاست‌‌های مالی، ایجاد نقشه‌‌های بلندمدت برای فعالیت کسب‌وکارها و همچنین یافتن پروژه‌‌ها برای شرکت‌‌هایی به‌منظور ‌‌سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار گیرد.

تما‌‌می موارد فوق از ‌‌‌‌‌‌ ترکیب اطلاعات و ارقام مالی ناشی‌‌ ‌‌می‌شوند. یک تحلیل‌گر مالی به بررسی مو به ‌موی گزارش‌‌های مالی شرکت‌‌ها – مانند صورت سود و زیان، ‌‌‌ترازنامه و همچنین گزارشات جریان نقدی ‌‌می‌پردازد. تحلیل مالی می‌تواند هم به‌صورت شرکتی و هم به‌منظور ‌‌سرمایه‌گذاری انجام شود.

یکی از مرسوم‌‌‌ترین روش‌‌ها برای تحلیل اطلاعات مالی بدست آوردن و محاسبه نسبت‌‌های موجود از اطلاعات این گزارشات مالی‌‌ ‌‌می‌باشد تا بتوان‌‌ آن‌ها را با شرکت‌‌های دیگر و حتی گذشته همین شرکت مقایسه کرد و عملکرد‌‌ آن‌ها را در برابر یکدیگر سنجید.

برای مثال، بازده دارایی‌‌ها یک نسبت معمول است که به‌منظور بررسی‌‌ میزان استفاده بهینه شرکت از دارایی‌‌هایش به ‌منظور کسب سود استفاده‌‌ ‌‌می‌شود. این نسبت‌‌ ‌‌می‌تواند برای چند کمپانی در یک زمینه صنعتی یکسان مورد محاسبه قرار گیرد و با یکدیگر مقایسه شود تا‌‌ میزان عملکرد بهتر هر یک از این شرکت‌‌ها مشخص شوند.

چگونه از تحلیل مالی استفاده‌‌ ‌‌می‌شود؟

تحلیل مالی شرکت‌‌ها (Corporate financial analysis)

در تحلیل مالی شرکت‌‌ها، این تحلیل به‌صورت داخلی و توسط بخش حسابداری با مشارکت بخش مدیریت به‌منظور بهبود تصمیم‌گیری‌‌های کسب‌وکاری انجام‌‌ ‌‌می‌شود. این نوع از تحلیل داخلی ممکن است نسبت‌‌هایی مانند ارزش خالص فعلی (Net present value –NPV) و همچنین نرخ داخلی سوددهی (Internal rate of return – IRR) را بررسی کند تا بتوانند به‌کمک‌‌ آن‌ها پروژه‌‌هایی را پیدا کنند که ارزش اجرا شدن داشته باشند.

بسیاری از شرکت‌‌ها فروش قرضی را به مشتریان خود انجام‌‌ ‌‌می‌دهند. در نتیجه، پول دریافت شده به‌منظور این فروش‌‌ها ممکن است برای مدت زمانی با تأخیر به شرکت برسد.

برای شرکت‌‌هایی که دارای حساب‌‌های دریافتنی بزرگی هستند، کاربردی است که از‌‌ میانگین دوره وصول مطالبات

 (Days sell outstanding – DSO) استفاده کنیم، که به شرکت کمک‌‌ ‌‌می‌کند تا بتواند متوجه مقدار زمانی که طول‌‌ ‌‌می‌کشد تا بتواند پول فروش‌‌هایش را پس بگیرد شود. متوسط دوره وصول مطالبات (Average collection period) همچنین یک دیدگاه مهم در چرخه تبدیل نقدینگی در شرکت‌‌ ‌‌می‌باشد.

یک ناحیه کلیدی در بررسی مالی شرکت‌‌ها، پیش‌بینی عملکرد آینده این شرکت از طریق بررسی عملکرد گذشته شرکت و مواردی مانند مقدار درآمد خالص (net earning) و یا حاشیه سود  (profit margin)،‌‌ ‌‌می‌باشد. این نوع از بررسی روندهای گذشته سودمند است و‌‌ ‌‌می‌تواند منجر به پیدا کردن روندهای فصلی در شرکت شود.

برای مثال، خرده ‌فروشان ممکن است مقدار قابل‌توجهی افزایش فروش را در ماه‌‌های باقیمانده به کریسمس پیدا کنند. این به کسب‌وکارها اجازه‌‌ ‌‌می‌دهد تا بتوانند بودجه‌ای را پیش‌بینی نمایند و تصمیماتی برای کسبِ سودِ بیشتر در آن زمان بگیرند. این تصمیمات شامل تعیین حداقل موجودی کالای مورد نیاز‌‌ آن‌ها‌‌ ‌‌می‌باشد که تما‌‌می این اطلاعات از اتفاقات گذشته بدست آمده‌اند.

تحلیل مالی به منظور ‌‌سرمایه‌گذاری (Investment financial analysis)

در تحلیل مالی به‌منظور ‌‌سرمایه‌گذاری، تحلیل‌گری که خارج از شرکت قرار دارد شرکت را به‌منظور انجام ‌‌سرمایه‌گذاری‌‌ها تحلیل‌‌ ‌‌می‌کند.

تحلیل‌گر‌‌ ‌‌می‌تواند یکی از روش‌‌های ‌‌سرمایه‌گذاری از بالا به پایین (Top – Down Investment) و یا ‌‌سرمایه‌گذاری از پایین به بالا (Bottom – up investment) را اجرا کند.

روش از بالا به پایین (Top – down approach) در نگاه اول به بررسی فرصت‌‌های اقتصاد کلان‌‌ ‌‌می‌پردازد، مانند بخش‌‌هایی از اقتصاد که عملکرد بهتری دارند؛ و سپس به‌سمت پایین حرکت‌‌ ‌‌می‌کند تا بتواند بهترین شرکت را  در آن بخش اقتصادی پیدا کند. از این نقطه به‌بعد،‌‌ آن‌ها بیشتر به بررسی سهام شرکت‌‌های خاص‌‌ ‌‌می‌پردازند تا بتوانند در آن‌ها ‌‌سرمایه‌گذاری موفقی داشته باشند و‌‌  این کار را با بررسی مقادیر بنیادی یک شرکت انجام‌‌ ‌‌می‌دهند.

در روش پایین به بالا (Bottom – top approach) تحلیل‌گر ابتدا به بررسی یک شرکت و به‌دست آوردن نسبت‌‌های مالی آن شرکت‌‌ ‌‌می‌پردازد. و سپس‌‌ آن‌ها را با عملکرد گذشته این شرکت و همچنین عملکرد شرکت‌‌هایی که با این شرکت در یک حوزه صنعتی قرار دارند، مقایسه‌‌ ‌‌می‌کند.

سرمایه‌گذارانی که از این روش استفاده‌‌ ‌‌می‌کنند در ابتدا فاکتورهای اقتصاد خرد را در نظر‌‌ ‌‌می‌گیرند و سپس به بررسی دیگر موارد‌‌ ‌‌می‌پردازند. این فاکتورها به‌طور کلی شامل وضعیت سلامت کلی مالی یک شرکت، بررسی گزارشات مالی، سرویس‌‌ها و محصولات تولید شده،‌‌ میزان عرضه و تقاضا، و دیگر اندیکاتورهای منفرد نشان‌دهنده عملکرد یک شرکت در طول زمان‌‌ ‌‌می‌باشند.

 

رکود بزرگ چگونه اقتصاد جهان را تحت تاثیر قرار داد؟ برای دانستن اطلاعات بیشتر لینک را دنبال نمایید.

انواع تحلیل‌‌های مالی

دو نوع تحلیل مالی وجود دارد:

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)

تحلیل بنیادی از نسبت‌‌های به‌دست آمده از اطلاعات موجود در گزارشات مالی، مانند مقدار درآمد شرکت به‌ازای هر سهم

 (Earnings per share – EPS) به‌منظور بدست آوردن ارزش کسب‌وکار استفاده‌‌ ‌‌می‌کند.

استفاده از تحلیل‌‌های نسبتی به‌علاوه نگاهی به اقتصاد و وضعیت مالی این شرکت، تحلیل‌گر را قادر‌‌ ‌‌می‌سازد تا بتواند ارزش ذاتی سهام (Intrinsic Value)  را مشخص کند.

هدف نهایی این است که ‌‌سرمایه‌گذار به عددی برسد که آن را بتواند با قیمت کنونی سهم مقایسه کند تا ببیند که ارزش سهم در حال حاضر بیش از اندازه واقعی خود (Overvalued) یا کمتر از اندازه واقعی خود (Undervalued) ‌‌ می‌باشد.

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)

تحلیل تکنیکال از اطلاعات ثبت‌شده توسط فعالیت‌‌های ‌‌معامله‌گری، مانند اطلاعات ثبت‌شده در‌‌ میانگین‌‌های متحرک

 (Moving averages- MA’s) استفاده‌‌ ‌‌می‌کند.

لزوماً تحلیل‌گران تکنیکال بر این عقیده هستند که قیمتِ سهم از پیش، تما‌‌میِ ‌اطلاعات مورد نیاز و همچنین اطلاعات عمو‌‌می‌ منتشر شده در مورد قیمت یک سهم را در خود نمایش‌‌ ‌‌می‌دهد.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل‌گر تکنیکال تلاش‌‌ ‌‌می‌کند تا احساسات بازار در پس هر روند با نگاه کردن به الگوهای تشکیل شده در نمودار و همچنین بررسی دقیق ویژگی‌‌های بنیادی هر سهم تشخیص دهد.

چگونه از بحران بزرگ اقتصادی سال 2007 درس بگیریم و در تحلیل های خود استفاده کنیم؟ برای اطلاع بیشتر لینک را دنبال نمایید.

مثال‌‌هایی از تحلیل‌‌های مالی

به‌عنوان مثالی از تحلیل بنیادی، در نظر بگیرید که شرکت سرویس‌‌های مالی دیسکاور (Discover financial services)  مقدار سود به‌ازای هر سهم خود را در سه ماهه دوم سال 2019 برابر با 2.32 دلار اعلام نموده است. که این‌‌ میزان بیشتر از سود به‌ازای هر سهم اعلام شده در سه ماهه اول سال 2019 (که رقم 2.15 دلار بود)‌‌ ‌‌می‌شود.

یک تحلیل‌گر مالی که از روش تحلیل بنیادی به‌منظور بررسی بازار استفاده‌‌ ‌‌می‌کند این مورد را به‌عنوان یک نشانه مثبت برای افزایش ارزش ذاتی سهم در نظر‌‌ ‌‌می‌گیرد.

پیش‌بینی eps

بنابراین، EPSهای پیش‌بینی شده برای آینده نیز افزایش‌‌ ‌‌می‌یابند. برای مثال، بر طبق اطلاعاتی که از سایت (Nasdaq.com) بدست آمده است، مقدار سود به ازای هر سهم پیش‌بینی شده این شرکت در سه ماهه سوم تا قیمت 2.29 دلار بالا‌‌ ‌‌می‌رود که بیشتر از مقدار پیش‌بینی شده در سه ماهه دوم سال 2019 و سطح قیمتی 2.11 دلار و همچنین بیشتر از مقدار پیش‌بینی شده در سه ماهه اول سال 2019  در سطح قیمتی 2 دلار‌‌ ‌‌می‌باشد.

همچنین در نظر بگیرید مقدار سود به‌ازای هر سهم (EPS) گزارش شده در دو ماهه اول سال 2019 از مقدار سود به‌ازای هر سهم پیش‌بینی شده برای آن تاریخ‌‌ها نیز بیشتر بوده است.

از سویی دیگر، تحلیل تکنیکالی که بر روی جفت ارز پوند بریتانیا  به دلار آمریکا (GBP/USD) پس از رأی به خروج این کشور از اتحادیه اروپا (Brexit) در ماه ژوئن سال 2016 انجام شد، نشان از افت شدید ارزش پوند بریتانیا داشت و این افت قیمتی به پایین‌‌‌ترین سطح خود در 31 سال اخیر رسید، که این خود در مقابل دلاری قرار‌‌ ‌‌می‌گیرد که پس از انجام این رأی روندی افزایشی را تجربه کرد.

برای دیدن جلسه آموزشی بعدی لینک را دنبال نمایید.

برای دیدن جلسه آموزشی قبلی لینک را دنبال نمایید.